زنگ خطری که «افعی تهران» به صدا درآورد
اختصاصی جارستان: محمدهادی مرادی: «افعی تهران»، جدیدترین سریال نمایش خانگی که به اتمام رسید. سریالی که یا مخاطب آن بودید و یا حواشی آن را شنیدهاید.
جدیدترین ساخته سامان مقدم که پیمان معادی، فیلمنامه آن را نوشته است، از معدود سریالهای شبکه نمایش خانگی بود که هم در جذب مخاطب عام و هم خاص موفق ظاهر شد. این سریال داستان منتقد سینمایی را روایت میکند که در آستانه ۵۰ سالگی به دنبال ساخت نخستین اثر سینمایی خودش است.
این سریال بین مطب دکتر روانشناس، دفتر کار آرمان و پشت صحنه فیلمی که دارد میسازد، رابطه با پسرش در خانه، فلاشبک کودکیها و نوجوانی و کابوسهای آرمان و کمی هم اداره پلیس میچرخد.
تقدسزدایی از خانواده و معلمین
مهمترین نکتهای که «افعی تهران» را تبدیل به یک اثر سریالی پرکشش و متفاوت کرد، خروج از چارچوبهای رایج سینما و سریالسازی ایران است. دست گذاشتن بر مسائل روانشناختی و اجتماعی که کمتر کسی به سراغ آنها میرود.
کودکآزاری، توجه به تروماهای شکلگرفته در کودکی، تقدسزدایی از ساحت خانواده، تقدسزدایی از معلم و بسیاری از موضوعات دیگر، که پرداختن به یکی از این موارد نیز در کمتر اثری به چشم میخورد.
تقدسزدایی از خانواده. خانواده در فرهنگ و گفتمان جامعه ایرانی یکی از مقدسترین ساحتهاست؛ اما آیا تمام خانوادهها به این شکل هستند؟ تمام معلمهای مدارس با کودکان رفتار درستی دارند؟ رفتار نادرست و تحقیرآمیز باعث بوجود آمدن ترومای کودکی در فرزند نمیشود؟ فرزندی که با پشتسر گذاشتن فشارهای روحی، روانی و گاها جسمی، باید در دل این جامعه به حیات بزرگسالی خود ادامه دهد.
در باور عامه مردم زمانی میتوان به یک عمل در مواجهه با کودکان عنوان کودکآزاری را اطلاق کرد که پای برخورد فیزیکی در میان باشد. غافل از این که کودکآزاری پدیدهای بسیار پیچیده است. هرگونه رفتار غلطی که منجر به رنجش روحی و روانی کودک شود ذیل پدیده کودکآزاری قرار میگیرد.
معضلی که باید در جامعه ایران گفته شود
جامعه ایران هم نسبت به پدیده کودکآزاری چندان حساس نیست و آن را موضوع مهمی تلقی نمیکند. به نظر میرسد این نگاه بیش از هرچیز محصول زندگی در یک جامعه پدرسالار (پاتریمونیال) باشد؛ جامعهای سنتی که در آن پدر و مادر جایگاهی قدسی دارند و هرگونه نقد آنها توهینی نابخشودنی تلقی میشود.
آیا پرداختن به این موارد سیاهنمایی محسوب میشود یا گوشهای جامعه را برای مقابله با چنین هنجارهایی تیز میکند؟
این سریال حتی به خودش نیز نیشی زهرآلود میزند. در قسمتی که دو تن از منتقدان به ظاهر خوش نام سینما برای نقد مثبت نوشتن و تشویق به دیدن اثر، پول گرفتهاند.
هشدار: در ادامه نقد سریال «افعی تهران» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
شاید بتوان سریال «افعی تهران» را بیش از اینکه یک سریال داستانمحور بدانیم، یک سریال شخصیتمحور به حساب بیاوریم. سریالی که توانسته بود یک ارتباط پدر پسری (آرمان – بابک) بسیار سخت را به شکل مطلوب و باورپذیری در طول سریال به مخاطب نشان دهد.
رشد شخصیت آرمان بیانی در طول سریال و مواجهه با کودکی خودش در سکانسی که کودکیاش را در آغوش میگیرد، به اوج خودش میرسد. این میزان از پرداختن به عمق روانشناختی یک شخصیت در کمتر اثری خلق شده بود.
قصهای که معادی نوشته مطالعه شخصیت است. لایههای ظریفی که او با اجرای خوبش از شخصیت آرمان بیانی به نمایش میگذارد ما را با تصویر بزرگسالی یک کودک روانرنجور، خوب آشنا میکند.
«افعی تهران» از لحاظ دیالوگنویسی نیز بسیار دقیق و قوی نوشته شده بود. دیالوگهایی که به اصطلاح کار میکرد و در خدمت سریال بود. به عنوان مثال در مشاوره ابتدای قسمت ۱۳، نزدیک به ۱۰ دقیقه دیالوگ در اتاق مشاوره شکل گرفت. ۱۰ دقیقهای که نه تنها خستهکننده نبود، بلکه مخاطب را با خودش همراه میکرد.
پایان افعی
بسیاری از مخاطبان از پایانبندی سریال «افعی تهران» راضیاند و شماری نه. مخاطبان راضی از این پایان، خود به دو گروه تقسیم میشوند: آنهایی که از قاتل بودن آرمان بیانی شگفتزده شدند و دستۀ دیگر به عکس از این که میبینند حدسشان از افعی تهران بودن خود آرمان درست از آب درآمده است، راضیاند.
این پایانبندی را شاید بتوان شجاعانهترین نوع پایانبندی دانست. سکانس روانشناسی که انگار در حال شنود شدن بود. نوشتنهای روی کاغذ. در کل این میزان از حضور در ساید قاتل بودن در نوع خودش در سینما و سریالهای ایرانی یک حرکت نو و جسورانهای بود.
آرمان بیانی به طبع شخصیتپردازی عمیقاش- منتقد بیپروا که خشونتی پنهان در خودش دارد- در قامت یک قاتل که با برداشتن یک قدم غیرقانونی-در ابعاد قتل- حرف خودش را بر کرسی حق مینشاند و میکًشد، قابل باور است.
حال «افعی تهران» این گفتمان را شکل داده است که این رویکرد تا چه اندازه میتواند مضر باشد و تا چه اندازه قابل درک و صحیح است؟ اگر شخصی بواسطه پیام این فیلم به این نتیجه برسد که آن چیزی که تصور میکند، حق است و با خروج از دایره قانون دست به قتل بزند، تا اندازه قابل درک و مقابله است؟
سریال «افعی تهران» خالی از اشکال نیست و اگر بنا باشد نگاهی دقیق و همهجانبه به این سریال داشته باشیم نقاط ضعف زیادی در آن به چشم میخورد. به عنوان مثال بسیاری از منتقدان نحوه برخورد روانشناس با آرمان را اشتباه و به دور از شئونات حرفهای دانستهاند.
سریال به صورت سکانسهای مجزا، بسیار دلنشینتر از یک کل منسجم بهم پیوسته است. روایتهای داستان در بسیاری از مواقع در خلل داستانهای فرعی دیگر، گم میشوند. بسیاری از وقایع سریال که گمان میکنی به آنها بیشتر پرداخته میشود، رها میشود.
به عنوان مثال رابطه شهریار-مونا چطور شکل گرفت؟ مریلا زارعی در نقش قاتلی که افعی تهران معرفی شده بود، که بود؟ اسمش چه بود؟ آرمان بیانی با تمام آن تروماها و رنجی که کشیده بود، انگیزهاش از این قتلها چه بود؟ قاتل طعمههایش را چطور به دام انداخته و چطور به قتل رسانده و ردپایش را پاک کرده؟ اینها و پرسشهای بسیار بیشتری که سریال به آنها پاسخی نداد.
«افعی تهران» هشدار دهد که چطور جامعه بدون آگاهی و رواندرمانی آسیبی جدی به تمام ابعاد خود میزند.
برچسب ها :افعی تهران ، جارستان ، خبر رشت ، خبر گیلان ، رشت ، رشت_سحرخیزفومنی ، سحرخیز_رشت ، سحرخیز_وکیل ، سینما ، علیرضا_سحرخیز ، گیلان ، معلمین ، هنری ، وکیل_سحرخیز ، وکیل_علیرضا_سحرخیز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰